English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8394 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
allocate U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocates U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
allocating U به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fractional U اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
paint program U نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
compacted U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting U کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
multidimensional U زبان برنامه نویسی که به روشهای مختلف نمایش داده میشود
paints U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
paint U پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
multiple U حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
storage U نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,.....
allocation U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
allocations U تقسیم فضای حافظه یا دیسک یا استفاده از چاپگر یا برنامه یا سیستم عامل یا وسیله به روشهای مختلف
charted U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
target discrimination U قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف
charts U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart U شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
blocage U [بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
selectable U مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند
symbiosis U همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم
sna U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
heterogeneous network U سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند
fdm U انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
differential cost analysis U تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
function U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functioned U سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
systems network architecture U روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
busses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bus U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing U خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
frequencies U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
frequency U انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند
allogamous U مختلف الجنس و مختلف النوع
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
tree of life U درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
highway U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highways U خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
hunting design U طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.]
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
decollate U جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
discrepant U مختلف
varying U مختلف
off U مختلف
diverse U مختلف
sundry U مختلف
dissimilar U مختلف
miscellaneous U مختلف
various U مختلف
variegated U مختلف
divergent U مختلف
disparate U مختلف
miscellaneous works U کارهای مختلف
several U جدا مختلف
half caste U ازنژاد مختلف
diversely U به اشکال مختلف
half breed U از نژاد مختلف
variant U گوناگون مختلف
heterochromatic U مختلف اللون
diverse U مختلف مخالف
polyphyletic U از نژادهای مختلف
polyphyletic U مختلف الاجداد
variate U مختلف کردن
variously U بطور مختلف
two discrepant stories U دو حکایت مختلف
asynchronous U مختلف الزمان
plugs U ورودی که به وسایل مختلف
various books U کتابهای گوناگون یا مختلف
interrace U بین نژادهای مختلف
variform U گوناگون مختلف الشکل
stages U مراحل مختلف یک موشک
rank and file U شئون مختلف نظامی
syntax U هم اهنگی قسمتهای مختلف
heterochromatic U دارای رنگهای مختلف
varisized U دارای اندازههای مختلف
play off <idiom> U رفتار مختلف با اشخاص
stage U مراحل مختلف یک موشک
plugging U ورودی که به وسایل مختلف
plug U ورودی که به وسایل مختلف
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
multi tone horn U بوق با اصوات مختلف
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
processes U مراحل مختلف چیزی
stock markets U بورس کالاهای مختلف
interracial U بین نژادهای مختلف
intercollegiate U بین کالجهای مختلف
process U مراحل مختلف چیزی
team tennis U بازیهای مختلف تنیس
internationals U مربوط به کشورهای مختلف
disjunctive U دارای دو شق مختلف فصلی
stock market U بورس کالاهای مختلف
eccentrics U مختلف المرکز بودن
run around <idiom> U گردش درمناطق مختلف
eccentric U مختلف المرکز بودن
multifarious U دارای انواع مختلف
international U مربوط به کشورهای مختلف
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
holdalls U جعبه اسبابهای مختلف
holdall U جعبه اسبابهای مختلف
diversiform U دارای اشکال مختلف
interbreed U نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن
blocky U پرشده یا مشخص با قطعات مختلف
byte U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
multi rate meter U کنتور با چند نرخ مختلف
catamarans U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
adapter U دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف
bipolar U تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n
general purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف
catamaran U قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
homonymous U دارای دویاچند معنی مختلف
fun house U محل سرگرمی وتفریحات مختلف
middling U اجناس مختلف از درجه متوسط
interstate U بین ایالتها وکشورهای مختلف
interstates U بین ایالتها وکشورهای مختلف
FTAM U بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
interdisciplinary U مربوط به رشتههای مختلف علمی
figure skate U اسکیت با انجام حرکات مختلف
polytechnic U وابسته به علوم عملی مختلف
polytechnics U وابسته به علوم عملی مختلف
allomorph U تصاریف مختلف کلمه یا فعل
outcross U امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
bytes U کامپیوتر با طول کلمه مختلف
polygenesis U پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف
scatter around <idiom> U غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن
cat's cradle U ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
caste U طبقات مختلف مردم هند
walleye U انواع مختلف اردک ماهی
walleyed U انواع مختلف اردک ماهی
castes U طبقات مختلف مردم هند
polytechnical U وابسته به علوم عملی مختلف
syncretic U تلفیق کننده عقاید مختلف
gather U دریافت داده از منابع مختلف
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
stochastic U دارای تغییردر مواقع مختلف
all purpose machine U دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
family U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
halftone U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
halftones U عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
intermarriage U ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف
separate opinion U رایی که نافربه مسائل مختلف باشد
point U سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
sprint relay U مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
country file U را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
variance U اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی
whistle stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
whistle-stop U در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
circuit training U انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
families U محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
inequilateral U دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع
beef cuts U قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو
variations of temperature U اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
pages U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
playback rate scale factor U صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود
polytechnics U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
masking U عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه
topology U روش اتصال عناصر مختلف شبکه
multiplex U داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف
paged U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
pantheons U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
polytechnic U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
pantheon U معبد تمام خدایان و ادیان مختلف
proteus U خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
integration U یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
page U با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف
bus U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
toured U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
bussed U رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
diachronic U تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
tour U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
transistors U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
collage U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
transistor U ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
tours U مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
collages U اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی
interrogation U ال برای انتخاب رکوردها یا دادههای مختلف فایل
intermarrying U ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1Magnetometric methods
1track-etching
2crucification
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com